مرودشتلغتنامه دهخدامرودشت . [ م َرْوْ دَ ] (اِخ ) از بلوکات ولایات آباده ٔ فارس . آب و هوای آن معتدل و اراضی آن از رود پلوار مشروب می شود. از نظر جغرافیایی به سه ناحیه تقسیم می شو
مرودشتیلغتنامه دهخدامرودشتی . [ م َرْوْ دَ ] (اِ) قسمی از موسیقی و آن در شوشتری زده می شود. (یادداشت مرحوم دهخدا).
مرودشتیلغتنامه دهخدامرودشتی . [ م َرْوْ دَ ] (ص نسبی )منسوب به مرودشت . از مرودشت . رجوع به مرودشت شود.
مایدشتلغتنامه دهخدامایدشت . [ دَ ] (اِخ ) قلعه و شهری است از نواحی خانقین . (از معجم البلدان ). قلعه و قریه ای باشد به نزدیکی خانقین . (مراصد الاطلاع ). ولایتی است قریب پنجاه پاره
مرودشتیلغتنامه دهخدامرودشتی . [ م َرْوْ دَ ] (ص نسبی )منسوب به مرودشت . از مرودشت . رجوع به مرودشت شود.
مرودشتیلغتنامه دهخدامرودشتی . [ م َرْوْ دَ ] (اِ) قسمی از موسیقی و آن در شوشتری زده می شود. (یادداشت مرحوم دهخدا).
همبروواژهنامه آزاددهی است از دهستان بالای شهر مرودشت دراستان فارس که ١٨٠ تن سکنه دارد. اب آن از قنات و محصول عمده اش غله و خشکبار است. (مرودشت) همبرگر؛ نوعی غذای گوشتی گرد و بزر
دالائیلغتنامه دهخدادالائی . (اِخ ) دهی از دهستان مرودشت بخش زرقان شهرستان شیراز. واقع در 7هزارگزی شمال خاوری زرقان و 3هزارگزی شوسه ٔ شیراز به اصفهان . دامنه و معتدل و مالاریایی اس