مروحهلغتنامه دهخدامروحه . [ م ِرْ وَ ح َ ] (ع اِ) مروح . مروحة. بادکش . (منتهی الارب ). بادبیزن . (دهار). بادویزن . (زمخشری ). وسیله و ابزاری صفحه مانند که هنگام شدت یافتن گرما آ
مروحةلغتنامه دهخدامروحة. [ م َرْ وَ ح َ ](ع اِ) بیابان و جای باد گذر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). جایگاه که باد نیک وزد. (دهار). ج ، مَراویح . (منتهی الارب ). ج ، مَراوح .
مروحةلغتنامه دهخدامروحة. [ م َرْ وَ ح َ ](ع اِ) بیابان و جای باد گذر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). جایگاه که باد نیک وزد. (دهار). ج ، مَراویح . (منتهی الارب ). ج ، مَراوح .
مروحلغتنامه دهخدامروح . [ م ِرْ وَ ] (ع اِ) مروحة. بادکش . (منتهی الارب ). بادزن . (بحر الجواهر). بادبزن . بادبیزن . هر چیز صفحه مانند که بحرکت در توان آورد متحرک شدن هوا و خنک