مرنهلغتنامه دهخدامرنه . [ م َ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش صومای شهرستان ارومیّه ، در 5/5هزارگزی جنوب غربی هشتیان و 5/5 هزارگزی غربی راه هشتیان به گنبد و در دامنه سرد
مرنحلغتنامه دهخدامرنح . [ م ُ رَن ْ ن َ ] (ع ص ) نعت مفعولی ازمصدر ترنیح . رجوع به ترنیح شود. بیهوش و سرگشته . (منتهی الارب ). مغشی علیه . (از اقرب الموارد). || ناوناوان رونده ا
مرنةلغتنامه دهخدامرنة. [ م ُ رِن ْ ن َ] (ع ص ، اِ) تأنیث مُرن ّ، نعت فاعلی از مصدر ارنان . رجوع به مرن و ارنان شود. || کمان . (منتهی الارب ). قوس . (اقرب الموارد). مرنان . و رج
مرنةلغتنامه دهخدامرنة. [ م ُ رِن ْ ن َ] (ع ص ، اِ) تأنیث مُرن ّ، نعت فاعلی از مصدر ارنان . رجوع به مرن و ارنان شود. || کمان . (منتهی الارب ). قوس . (اقرب الموارد). مرنان . و رج
دوزهیرلغتنامه دهخدادوزهیر. [ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان علابخش مرکزی شهرستان سمنان . دارای 400 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین می شود. صنایع دستی آن کرباس و شال بافی . راه آن ات
تمنیةلغتنامه دهخداتمنیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) منی انداختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). || بر آرزو آوردن . یقال : منا ایاه و به . || آرزو در دل