مرمرینلغتنامه دهخدامرمرین . [ م َ م َ ] (ص نسبی ) مرمری . منسوب به مرمر. چون مرمر. سخت سپید و درخشان : یکی چون زمردین بیرم ، دوم چون بسدین مجمرسیم چون مرمرین افسر، چهارم عنبرین مد
مرمریلغتنامه دهخدامرمری . [م َ م َ ] (ص نسبی ) مرمرین . منسوب به مرمر. چون مرمر.از مرمر. رجوع به مرمر شود. || به رنگ مرمر. به سپیدی مرمر. سخت سپید. به رنگ سپید درخشان .- سینه مرم
دامیانلغتنامه دهخدادامیان . (اِخ ) (الجنرال ) نام سرداری از مردم اسپانی . متولد در شهر موتریکو و مقتول در جنگ ترافالگار (طرف الاغر) به سال 1805 م . مجسمه ٔ مرمرین وی در شهر موتریک
غیرآلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ] غیرآلی، معدنی، کانی آذرین، آتشفشانی، رسوبی مرمری (مرمرین) سفالی صنعتی سنگی، خاکی ◄ زمینی