مرمثةلغتنامه دهخدامرمثة. [ م َ م َ ث َ ] (ع ص ) أرض مرمثة؛ زمین که گیاه «رمث » رویاند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به رمث شود.
مرمهزلغتنامه دهخدامرمهز. [ م ُ م َ هََ زز ] (ع اِ) جای طمع و آز. (منتهی الارب ). مطمع. (اقرب الموارد).
مرمةلغتنامه دهخدامرمة. [ م َرَم ْ م َ ] (ع مص ) مرمت . اصلاح نمودن و نیکو کردن چیزباخلل را. (از منتهی الارب ). اصلاح کردن بنا و چیزی دیگر را. (از اقرب الموارد). به اصلاح آوردن خ
مرمهزلغتنامه دهخدامرمهز. [ م ُ م َ هَِ زز ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر ارمهزاز. رجوع به ارمهزاز شود. || سبک . (منتهی الارب ). خفیف . (اقرب الموارد).
مرمهزلغتنامه دهخدامرمهز. [ م ُ م َ هََ زز ] (ع اِ) جای طمع و آز. (منتهی الارب ). مطمع. (اقرب الموارد).
مرمةلغتنامه دهخدامرمة. [ م َرَم ْ م َ ] (ع مص ) مرمت . اصلاح نمودن و نیکو کردن چیزباخلل را. (از منتهی الارب ). اصلاح کردن بنا و چیزی دیگر را. (از اقرب الموارد). به اصلاح آوردن خ
مرمهزلغتنامه دهخدامرمهز. [ م ُ م َ هَِ زز ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر ارمهزاز. رجوع به ارمهزاز شود. || سبک . (منتهی الارب ). خفیف . (اقرب الموارد).