مرقاللغتنامه دهخدامرقال . [ م ِ ] (ع ص ) ناقة مرقال ؛ شتر ماده ٔ شتاب رو.(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). اشتر زودرو. مُرقِل . مُرقلة. ج ، مَراقیل . (اقرب الموارد) : مرقال من آن
اشیاف مرقالیالغتنامه دهخدااشیاف مرقالیا. [ اَش ْ ف ِ ؟ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) محلل . گمان میکنم جالینوس مبتکر آنست ، چه آنرا درقراباذین کبیر دیدم ، و صاحب التصریف آنرا به حنین بن اسح
مثقالگویش اصفهانی تکیه ای: mesqâl طاری: mesqâl طامه ای: mesqâl طرقی: mesqâl کشه ای: mesqâl نطنزی: mesqâl
اشیاف مرقالیالغتنامه دهخدااشیاف مرقالیا. [ اَش ْ ف ِ ؟ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) محلل . گمان میکنم جالینوس مبتکر آنست ، چه آنرا درقراباذین کبیر دیدم ، و صاحب التصریف آنرا به حنین بن اسح
هاشملغتنامه دهخداهاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن عتبةبن ابی وقاص ، ملقب به مرقال . صحابی است وی برادرزاده ٔ سعدبن ابی وقاص و از سرداران عرب بود. در روز فتح مکه اسلام آورد و بعد از فتح
مرقللغتنامه دهخدامرقل . [ م ُ ق ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ارقال . رجوع به ارقال شود. || ناقة مرقل ؛ شتر ماده ٔ شتاب رو. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مرقلة. مرقال . ج ، مَراقل
مرقلةلغتنامه دهخدامرقلة. [ م ُ ق ِ ل َ ] (ع ص ) تأنیث مرقل که نعت فاعلی است از ارقال . رجوع به مرقل و ارقال شود. || ناقة مرقلة؛ شتر ماده ٔ شتاب رو. (منتهی الارب ) (ازاقرب الموار
شترلغتنامه دهخداشتر. [ ش ُ ت ُ ] (اِ) اُشْتُر، جانوری پستاندار عظیم الجثه از گروه نشخوارکنندگان که خود تیره ای خاص را به وجود می آورد. این پستاندار بدون شاخ است ولی دارای دندان