مرفوقلغتنامه دهخدامرفوق . [ م َ ] (ع ص ) بعیر مرفوق ؛ شترآرنج به درد آمده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
مرفوضدیکشنری عربی به فارسینامطبوع , ناسازگار , ناگوار , مغاير , ناپسند , ناروا , غير جايز , ناپسنديده , تصديق نکردني