بدکلغتنامه دهخدابدک .[ ب ُ دَ ] (اِ) مرغ سلیمان . هدهد. (برهان قاطع) (ازناظم الاطباء) (از آنندراج ). و رجوع به بدبدک شود.
مرغفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. جانوری از خانوادۀ ماکیان که برای استفاده از گوشت یا تخمش پرورش مییابد؛ مرغ خانگی.۲. پرنده. مرغ استخوانخوار:۱. عقاب شکاری.۲. هما. مرغ انجیرخوار: (زیستشناسی
بوبولغتنامه دهخدابوبو. (اِ) شانه سر و هدهدو آنرا مرغ سلیمان هم گفته اند. (برهان ). هدهد. (اوبهی ) (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). بوبک : فرق سر او باد به ده شاخ چو بوبو. سراج الد
مرغلغتنامه دهخدامرغ . [ م ُ ] (اِ) مطلق پرندگان ، و عربان آن را طیر خوانند. (از برهان ). هر طائر که بال و پر و منقار دارد. (غیاث ). مطلق طایر را گویند سوای کرمهای پردار و قدری