مرغادلغتنامه دهخدامرغاد. [ م ُ غادد ] (ع ص ) مرد سخت خشمناک که هیچ نشنود. (منتهی الارب ). کسی که از شدت خشم پاسخ شخص را ندهد. (از اقرب الموارد). || بیماری که اندک سستی و ناتوانی
ارغیدادلغتنامه دهخداارغیداد. [ اِ ] (ع مص ) بریده شدن شیر و تمام ناخفتن آن . (منتهی الأرب ). || در آمیخته و مشتبه شدن هر چیزی . (منتهی الأرب ). بهم آمیختن شیر غلیظ و رقیق . (کنزا
درآمیختهلغتنامه دهخدادرآمیخته . [ دَ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) آمیخته . مخلوط. مختلط. ممزوج . شَمیط. مشموط. (از منتهی الارب ): عَبیثة؛ جو و گندم درآمیخته . (منتهی الارب ).- درآمیخته