مرضعاتلغتنامه دهخدامرضعات . [ م ُ ض ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُرضع. رجوع به مرضعشود. || ج ِ مُرضعة. رجوع به مرضعة شود.
ثوبیهلغتنامه دهخداثوبیه . [ ث َ بی ی َ ] (اِخ ) یکی از مرضعات رسول صلوات اﷲ علیه است . او در اول کنیز ابولهب بود و آنگاه که بشارت ولادت رسول صلوات اﷲ علیه برد، آزاد شد. او دایگان
مرضعلغتنامه دهخدامرضع.[ م ُ ض ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر ارضاع . رجوع به ارضاع در ردیف خود شود. زن که بچه ٔ شیرخواره دارد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و چون صفتی است مخص
مرضعةلغتنامه دهخدامرضعة. [ م ُ ض ِ ع َ ] (ع ص ، اِ) زنی که پستان خود رادر دهان کودک گذاشته باشد. (از اقرب الموارد). زنی شیردهنده . (دهار). ج ، مرضعات ، مَراضع. (اقرب الموارد).زنی