مرذوذلغتنامه دهخدامرذوذ. [ م َ ] (ع ص ) ترشده با باران نرم وریزه . (ناظم الاطباء). رجوع به مُرذّ و مرذوذة شود.
مرضوضلغتنامه دهخدامرضوض . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر رَض ّ. رجوع به رض شود. کوفته . (منتهی الارب ). ریزه کرده شده . (آنندراج ). || نیمکوب شده و شکسته شده . (ناظم الاطباء)
مرذوذةلغتنامه دهخدامرذوذة. [ م َذَ ] (ع ص ) ارض مرذوذة، مرذ، مرذة. (متن اللغة)؛ زمینی که بر آن باران نرمه باریده . رجوع به مُرذ شود.
مرذوللغتنامه دهخدامرذول . [ م َ ] (ع ص ) فرومایه . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ناکس . (ناظم الاطباء). نعت است از رذل به معنی ناکس و فرومایه گردانیدن . (از منتهی الارب ). مردم د
مرذولةلغتنامه دهخدامرذولة. [ م َ ل َ ] (ع ص ) تأنیث مرذول است به معنی پست و فرومایه و ردی ، مقابل مقبولة. رجوع به مرذول شود: کتاب ماللهند من مقولة مقبولة أو مرذولة. (ماللهند، یا
مجذوذلغتنامه دهخدامجذوذ. [ م َ ] (ع ص ) بریده و مقطوع . (آنندراج ). بریده شده و قطع شده . (ناظم الاطباء).- عطاء غیرمجذوذ ؛ عطیة دائمی غیر مقطوع . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (نا
مرذوذةلغتنامه دهخدامرذوذة. [ م َذَ ] (ع ص ) ارض مرذوذة، مرذ، مرذة. (متن اللغة)؛ زمینی که بر آن باران نرمه باریده . رجوع به مُرذ شود.
مرذوللغتنامه دهخدامرذول . [ م َ ] (ع ص ) فرومایه . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ناکس . (ناظم الاطباء). نعت است از رذل به معنی ناکس و فرومایه گردانیدن . (از منتهی الارب ). مردم د
مرذولةلغتنامه دهخدامرذولة. [ م َ ل َ ] (ع ص ) تأنیث مرذول است به معنی پست و فرومایه و ردی ، مقابل مقبولة. رجوع به مرذول شود: کتاب ماللهند من مقولة مقبولة أو مرذولة. (ماللهند، یا
مجذوذلغتنامه دهخدامجذوذ. [ م َ ] (ع ص ) بریده و مقطوع . (آنندراج ). بریده شده و قطع شده . (ناظم الاطباء).- عطاء غیرمجذوذ ؛ عطیة دائمی غیر مقطوع . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (نا
مجذوذیلغتنامه دهخدامجذوذی . [ م ُ ذَ ] (ع ص ) آنکه ملازم خانه و ملازم پالان باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مسافری که اسبابهای سفر خود را هرگز از خود دور نمی کند. (ناظم ال