مرخلغتنامه دهخدامرخ . [ م َ ] (ع اِ) درختی است که چوب آن زودگیر است و بدان آتش افروزند . (از اقرب الموارد). چوب درختی که بزودی آتش می گیرد و از آن آتش زنه می سازند مانند عفار.
مرخلغتنامه دهخدامرخ . [ م َ رِ ] (ع اِ) بید دشتی . درختی است دشتی که بظاهر خشکیده مینماید و چون شاخه اش را بشکنند درونش تری و رطوبت باشد. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). زالز
مرخةلغتنامه دهخدامرخة. [ م ُ خ َ ] (ع اِ) غوره ٔ خرما میان خلال یا غوره ٔ آن . بسرة یا بلحة. (منتهی الارب ). ج ، مُرخ .