مرحلة نصبinstallation stageواژههای مصوب فرهنگستانمرحلهای از چرخة توسعة نرمافزار، شامل آزمایشها و آموزشها و تغییرات لازم برای جایدادن نرمافزار تولیدشده در محل بهرهبرداری
مرحلةدیکشنری عربی به فارسیمنظر , وجهه , صورت , لحاظ , پايه , مرحله , دوره تحول وتغيير , اهله قمر , جنبه , وضع , مرحله اي کردن , صحنه
محمدلغتنامه دهخدامحمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) (ص ) ابن عبداﷲبن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب بن مرةبن کعب بن لوی بن غالب بن فهربن مالک بن نصربن کنانةبن خزیمةبن
گیوتینلغتنامه دهخداگیوتین . [ گی ُ ] (فرانسوی ، اِ) دستگاهی است چهارچوب مانند که بر بدنه ٔ داخلی دوچوبه ٔ عمودی آن تیغه ای بران داخل کشو و یا بر روی ریل آهنی حرکت کند و بر پشت تیغ
حجرلغتنامه دهخداحجر. [ ح َ ] (ع مص ) بازداشتن . (دهار) (ترجمان عادل بن علی ). منع کردن یعنی بازداشتن کسی را از تصرف در مال خویش و حرام کردن . (زوزنی ) (دستور اللغه ٔ ادیب نطنزی
درلغتنامه دهخدادر. [ دَ ] (اِ) باب . (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ). آنچه از قطعات تخته یا از صفحات آهن و غیره سازند مربع مستطیل به قامت آدمی یا خردتر یا بلندتر و به پهنای گز
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شاه افغان درّانی ابدالی (از 1160 تا 1187 هَ . ق .). ابوالحسن گلستانه در مجمل التواریخ آرد: احمدخان ولد زمان خان ابدالی سدوزه ای قبل از ا