مرجوعلغتنامه دهخدامرجوع . [ م َ ] (ع ص ) بازگردانیده . برگردیده . (آنندراج ). بازگشت داده شده . برگردانده شده . نعت مفعولی است از رجع. رجوع به رجع شود. || بازخوانده شده . رجوع به
مرجوعةلغتنامه دهخدامرجوعة. [ م َ ع َ ] (ع ص ) تأنیث مرجوع است به معنی بازگشت داده شده . رجوع به مرجوع شود. || (اِ) مرجوع . جواب نامه . پاسخ رساله و کاغذ. (از متن اللغة). رجوع به
مرجوعةلغتنامه دهخدامرجوعة. [ م َ ع َ ] (ع ص ) تأنیث مرجوع است به معنی بازگشت داده شده . رجوع به مرجوع شود. || (اِ) مرجوع . جواب نامه . پاسخ رساله و کاغذ. (از متن اللغة). رجوع به
مدت ضمانت مشروطwarranty periodواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمانی که امکان تعویض یا مرجوع کردن محصول خریداریشده در طی آن وجود دارد