مربضلغتنامه دهخدامربض . [ م َ ب ِ ](ع اِ) جای گوسفندان . (غیاث اللغات ). جای باش گوسپندان . ج ، مرابض . (منتهی الارب ). مکان ربوض . و آن برای گوسفندان نظیر معطن است برای شتران .
مربضلغتنامه دهخدامربض . [ م َ ب ِ / م َ ب َ ] (ع اِ) گردآمدنگاه چرب روده . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). الامعاء المتحویة. (متن اللغة). مجتمع حوایا در بطن . (از اقرب الموارد
مربذلغتنامه دهخدامربذ. [ م ُ ب ِ ] (ع مص ) برنده . (آنندراج ). قطعکننده . پاره کننده . نعت فاعلی است از ارباذ. رجوع به ارباذ شود.
مرابضفرهنگ انتشارات معین(مَ بِ) [ ع . ] (اِ.) ج مربض . 1 - مأوای گوسفندان به شب . 2 - مأوای سباع مانند شیر و گرگ .
ارباضلغتنامه دهخداارباض . [ اِ ] (ع مص ) فروخوابانیدن ستور و اسب و سگ . درآوردن گوسفندان در آغل و خوابانیدن . (از منتهی الارب ). به مَربض درآوردن . (از اقرب الموارد). || خبرگیری
عطنلغتنامه دهخداعطن . [ ع َ طَ ] (ع اِ) خوابگاه شتران بر حوض ، و آن جز بر آب نباشد. (از منتهی الارب ). جای آب خوردن شتران . (غیاث اللغات ). آرامگاه ستوران در کنار آب . (فرهنگ ف
سورلغتنامه دهخداسور. (اِ) اوستا «سوئیریا» (صبحگاهی ، روزانه )، پهلوی «سور» (چاشت صبح ، طعام )، بلوچی عاریتی و دخیلی «سیر» (عروسی ، نامزدی )، شغنی «سور» (ضیافت جشن عروسی ). در ل