مربدلغتنامه دهخدامربد. [ م ِ ب َ ] (ع اِ) جای بازداشت شتران و غیر آن . (منتهی الارب ). جای شتر. (دستور الاخوان ). جای نشانیدن شتر. (غیاث اللغات ). محبس شتران . یا چوب یا تنه ٔ د
مربدلغتنامه دهخدامربد. [ م ُ رَب ْ ب َ ] (ع ص ) خاکسترگون . (منتهی الارب ). ملمع به سیاهی و سفیدی . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
باب المربدلغتنامه دهخداباب المربد. [ بُل م ِ ب َ ] (اِخ ) دروازه ایست به بصره . (عیون الاخبار چ دارالکتب المصریة قاهره 1348 هَ. ق . ج 3 ص 175). رجوع به مربد در معجم البلدان شود.
باب المربدلغتنامه دهخداباب المربد. [ بُل م ِ ب َ ] (اِخ ) دروازه ایست به بصره . (عیون الاخبار چ دارالکتب المصریة قاهره 1348 هَ. ق . ج 3 ص 175). رجوع به مربد در معجم البلدان شود.
قصر زربیلغتنامه دهخداقصر زربی . [ ق َ رِ زَ ] (اِخ ) در بصره در محله ٔ مربد واقع است ، و به مسلم بن عمروبن حصین بن ابی قتیبةبن مسلم تعلق دارد. مسکین دارمی در اشعار خود از آن یاد کرد
شابوریلغتنامه دهخداشابوری . (اِخ ) محمدبن شعیب بن شابور النیسابوری از اهل دمشق است . عده ای از محدثان شام از وی حدیث شنیده اند. رحیم و عباس بن ولیدبن مربد و دیگران از او روایت کرد
شیبانلغتنامه دهخداشیبان . [ ش َ ] (اِخ ) ابن ثعلبة. بطنی از بکربن وائل از عدنانیه است و از قبایل این بطن بنورقاش ، آل عمروبن مربد، بنومازن بن شیبان هستند. (از معجم قبائل العرب ).