مراکزلغتنامه دهخدامراکز. [ م َ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ مَرْکَز. رجوع به مَرکَز شود.- مراکز بحران ؛ در نجوم ، عبارت است از رسیدن قمر به درجات معینه از فلک البروج . و آن را تأسیسات قمر نیز گویند. و در اختیارات امور مذمومند و بغایت نحس ... و در عدد تأسیسات اختلاف است بعضی
حسنیان مراکشلغتنامه دهخداحسنیان مراکش . [ ح َ س َ ن ِ م َ ک ِ ] (اِخ ) امرای حسنی مراکش ، که از 951 - 1311 هَ . ق . / 1544-1893م .
شرفای مراکشلغتنامه دهخداشرفای مراکش . [ ش ُ رَ ی ِ م َ ک ِ ] (اِخ ) خاندانی که از 951 هَ . ق . = 1544م . تا 1311هَ . ق . = 1893م . در مراکش حکومت کردند. این امرا چو
قطار حومهایcommuter trainواژههای مصوب فرهنگستانقطاری که روزانه مسافران بسیاری را بین مراکز تجاری و حومه یا سایر مراکز پرجمعیت جابهجا میکند
سرای غذاfood courtواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از مراکز بزرگ خرید یا مراکز دانشجویی یا فرودگاهها که در آن شماری واحد پذیرایی در کنار یکدیگر فعالیت میکنند
پسماند تجاریcommercial wasteواژههای مصوب فرهنگستانپسماند جامد بنگاههای کسبوکار شامل مراکز خرید و مراکز تفریحی و دفاتر و غذاخوریها