مرادیلغتنامه دهخدامرادی . [ م ُ ] (اِخ ) تخلص شعری سلطان مرادبن محمد ثالث است ، او را دیوانی است ترکی . (یادداشت مؤلف ).
مرادیلغتنامه دهخدامرادی . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مِرْدی ̍. (منتهی الارب ). رجوع به مِردی ̍ شود. || ج ِ مرداء. (متن اللغة). رجوع به مِرداء شود.
مرادیلغتنامه دهخدامرادی . [ م َ ] (ع اِ) قوائم الابل والفیل و الخیل . (اقرب الموارد). سپل شتر و پیل . (ناظم الاطباء). || ازارها و شلوارها. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع
مرادیلغتنامه دهخدامرادی . [ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زاویه ٔ بخش شوش شهرستان دزفول ؛ در 18 هزارگزی شمال شرقی شوش و 3هزارگزی شرق راه آهن تهران به اهواز در دشت گرمسیری واقع و
مرادیاتلغتنامه دهخدامرادیات . [ م ُ دی یا ] (ع اِ) چیزهای متعلق به مراد و به میل و خواهش و آرزو. (ناظم الاطباء).
بی مرادیلغتنامه دهخدابی مرادی . [ م ُ ] (حامص مرکب ) ناکامی . نامرادی : ... و سببی دیگر آنستکه طبیب را پیوسته سخن درد و بیماری وقی و اسهال ... باید شنید و آنرا جواب خوش باید داد.این
تاری مرادیلغتنامه دهخداتاری مرادی . [ م ُ ] (اِخ ) طایفه ای از ایلات کرد ایران که تقریباً 100 خانوار میشوند ودر نقاره خوان و کانی وریژ سکنی دارند و منتسب به طایفه ٔ مندمی هستند. (از ج
علقمه ٔ مرادیلغتنامه دهخداعلقمه ٔ مرادی . [ ع َ ق َ م َ ی ِ م ُ ] (اِخ ) ابن یزیدبن عمروبن سلمةبن منبه بن ذهل بن عطیف . رجوع به علقمه ٔ عطیفی شود.
ابوجعفر مرادیلغتنامه دهخداابوجعفر مرادی . [ اَ ج َ ف َ رِ م ُ] (اِخ ) محمدبن منصور. یکی از متکلمین زیدیه است .
مرادیاتلغتنامه دهخدامرادیات . [ م ُ دی یا ] (ع اِ) چیزهای متعلق به مراد و به میل و خواهش و آرزو. (ناظم الاطباء).
بی مرادیلغتنامه دهخدابی مرادی . [ م ُ ] (حامص مرکب ) ناکامی . نامرادی : ... و سببی دیگر آنستکه طبیب را پیوسته سخن درد و بیماری وقی و اسهال ... باید شنید و آنرا جواب خوش باید داد.این
تاری مرادیلغتنامه دهخداتاری مرادی . [ م ُ ] (اِخ ) طایفه ای از ایلات کرد ایران که تقریباً 100 خانوار میشوند ودر نقاره خوان و کانی وریژ سکنی دارند و منتسب به طایفه ٔ مندمی هستند. (از ج
علقمه ٔ مرادیلغتنامه دهخداعلقمه ٔ مرادی . [ ع َ ق َ م َ ی ِ م ُ ] (اِخ ) ابن یزیدبن عمروبن سلمةبن منبه بن ذهل بن عطیف . رجوع به علقمه ٔ عطیفی شود.
ابوجعفر مرادیلغتنامه دهخداابوجعفر مرادی . [ اَ ج َ ف َ رِ م ُ] (اِخ ) محمدبن منصور. یکی از متکلمین زیدیه است .