مدهشدیکشنری عربی به فارسیباور نکردني , غيرقابل قبول , افسانه اي , شورانگيز , مهيج , احساساتي , موثر , حسي
مدهشلغتنامه دهخدامدهش . [ م ُ هَِ ] (ع ص ) درحیرت افکننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). دهشت آورنده . آشفته کننده . سرگردان نماینده . بی هوش کننده . (ناظم الاطباء). هولناک . م
مدهشلغتنامه دهخدامدهش .[ م ُ دَهَْ هَِ ] (ع ص ) مُدهِش . (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از تدهیش . رجوع به مُدْهِش و تدهیش شود.
مدهنفرهنگ انتشارات معین(مُ دَ هَّ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) چرب کرده . 2 - به روغن طلا کرده . 3 - (ص .) چرب .