مدمسلغتنامه دهخدامدمس . [ م ُ دَم ْ م ِ ] (ع ص ) پنهان کننده ٔ چیزی در خاک . (آنندراج ). پوشاننده . پنهان کننده . دفن کننده . (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از تدمیس . رجوع به تد
مدمسلغتنامه دهخدامدمس . [م ُ دَم ْ م َ ] (ع ص ) چرکین . آلوده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آلوده . ناپاک . (ناظم الاطباء). مدنس . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || خفی . پوشی
مدمثلغتنامه دهخدامدمث . [م ُ دَم ْ م ِ ] (ع ص ) نرم گرداننده . (آنندراج ). کسی که نرم می گرداند بستر و خوابگاه را. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از تدمیث . رجوع به تدمیث شود. ||
مخمسفرهنگ انتشارات معین(مُ خَ مَّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - پنج تایی . 2 - شعری که هر بند آن پنج مصراع باشد.
مدلسفرهنگ انتشارات معین(مُ دَ لِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - آن که عیب کالای خود را از خریداران پنهان کند. 2 - خدعه کننده . 3 - کسی که خود را مقدس جلوه دهد و نباشد.
چرکینلغتنامه دهخداچرکین . [ چ ِ ] (ص نسبی ) چیزی کثیف . (آنندراج ). هر چیز کثیف و پلید و ناپاک و ملوث . (ناظم الاطباء). چیز چرکدار. (فرهنگ نظام ). چرک آلود. چرک آلوده . چرکن . چر
مدرسةدیکشنری عربی به فارسیمدرسه , اموزشگاه , مکتب , دبستان , دبيرستان , تحصيل در مدرسه , تدريس درمدرسه , مکتب علمي يا فلسفي , دسته , جماعت همفکر , جماعت , گروه , دسته ماهي , گروه پرندگان