مدل شبکۀ ترکیبیcomposite network modelواژههای مصوب فرهنگستانالگویی برای گروهی از خطوط بههمپیوستۀ مجموعهای از امکانات و مسیرهای موجود یا پیشنهادی بهمنظور استفاده از شکلهای مختلف حملونقل
مدلفرهنگ انتشارات معین(مُ دِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - نمونه ، سرمشق ، الگو. 2 - هر چیز و هر کس اعم از مجسمه و انسان و غیره که در برابر هنرمند قرار گیرد تا از روی آن نقاشی کند یا مجسمه بساز
نموذجدیکشنری عربی به فارسیمدل , نمونه , سرمشق , قالب , طرح , نقشه , طرح ريختن , ساختن , شکل دادن , مطابق مدل معيني در اوردن , نمونه قرار دادن , الگو