مدفئةلغتنامه دهخدامدفئة. [ م ُ ف ِ ءَ ] (ع ص ) ابل مدفئة؛ شتران بسیار . (منتهی الارب ) (صراح ). کثیرة. مدفاة. مدفئة. (از متن اللغة). || ابل مدفئة؛ شتران بسیار پشم و پیه . (از منت
مدفعةلغتنامه دهخدامدفعة. [ م َ ف َ ع َ ] (ع اِ) اموالی که می دهند به دیگری و دفع میکنند. (ناظم الاطباء).
مطفئةلغتنامه دهخدامطفئة. [ م ُ ف ِءَ ] (ع ص ) خاموش کننده ٔ آتش . (ناظم الاطباء). || پیه که چون بر سنگ تفسان رسد گداخته شده گرمی سنگ را فرونشاند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ا
مدفاءةلغتنامه دهخدامدفاءة. [ م ُ ف َ ءَ ] (ع ص ) ابل مدفئة؛ شتر بسیارپشم . (صراح ). اشتری که پشم بسیار دارد و پیه .(از مهذب الاسماء) (از متن اللغة). مُدَفَّاءَة. مُدفِئَة. مُدَفِّ