مُدَّتْفرهنگ واژگان قرآنگسترده شود - کشیده شود(درعبارت "و اذا الأرض مدت " ظاهرا منظور از کشيده شدن زمين گشاد شدن آن است )
مدتفرهنگ مترادف و متضاد۱. زمان، وقت ۲. موقع، وهله، هنگام ۳. مهلت ۴. اثنا ۵. عمر، حیات ۶. دوران، روزگار
مَحِيضِفرهنگ واژگان قرآنعادت ماهيانه زنان - حيض- قائدگي (چرخهٔ قاعدگی یا سیکل قاعدگی در واقع تغییرات فیزیولوژیکی است که در زنان بارور جهت تولیدمثل جنسی رخ میدهد و هر ماه یک تخمک بالغ
تولید فزایندة نرمافزارincremental software developmentواژههای مصوب فرهنگستانشیوهای در تولید نرمافزار که در آن چندین چرخة کوچک برای ساخت محصول نرمافزاری کامل به روش پودمانی به کار میرود متـ . تولید فزاینده incremental development
مرحلة پیادهسازیimplementation stageواژههای مصوب فرهنگستانمرحلهای از چرخة توسعة نرمافزار که در آن یک نرمافزار براساس مشخصات طراحی تولید شده و آزمونها بر روی هریک از واحدهای تولیدشده اجرا شده است متـ . مرحلة برنامه
پنبهلغتنامه دهخداپنبه . [ پَم ْ ب َ / ب ِ ] (ا) گیاهی که از الیاف غوزه ٔ آن ریسمان و پارچه کنند. کرشَف . کُرسُف . کرفُس . کرسوف . قضم . قطب . بِرَس ْ. قُطْن . قُطُن ّ. طُوط. قور
شتابلغتنامه دهخداشتاب . [ ش ِ ] (اِمص ) مقابل درنگ . (آنندراج ). جستن و خواستن امری پیش از وقت آن و آن از مقتضیات شهوت و از صفات مذمومه باشد. عجله . (یادداشت مؤلف ). اشتاب . اش