مداواتلغتنامه دهخدامداوات . [ م ُ ] (ع مص ) مداواة. دوا کردن . درمان نمودن . (غیاث اللغات ). چاره کردن . دوا درمان کردن . معالجه کردن . اساوة. اساوت . دارو کردن بیمار را. (یادداشت
مداجاتلغتنامه دهخدامداجات .[ م ُ ] (ع اِمص ) مداوات ملاینه . مصانعه . دشمنی پنهان . (یادداشت مؤلف ). مداجاة : شرعة ولا و شرب هواء ایشان از تغییر زمان و تکدیر حدثان و نوازغ مداجات
اسیلغتنامه دهخدااسی . [ اَ سا ] (ع مص ) مداوات . معالجه . دوا کردن . درمان . علاج . (مؤید الفضلاء). دارو بر جراحت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || اندوه بردن . (زوزنی ). اندوهگ
استغثاثلغتنامه دهخدااستغثاث . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برآوردن ریم و جز آن از زخم و علاج و مداوات کردن آن . (منتهی الارب ). پاک کردن جراحت از پلیدی و علاج کردن وی . (تاج المصادر بیهقی ).
مداوالغتنامه دهخدامداوا. [ م ُ ] (از ع ، اِمص ) دواکردن . درمان کردن . مخفف مداوات است . (غیاث اللغات ). مداواة. رجوع به مداواة شود. || چاره . علاج . معالجه . درمان . (ناظم الاطب
مستغثلغتنامه دهخدامستغث . [ م ُ ت َ غ ِث ث ] (ع ص ) نعت فاعلی از استغثاث . آنکه «غثیث » و ریم را از جراحت خارج کند. (اقرب الموارد). برآورنده ٔ ریم و جز آن از زخم و علاج و مداوات