استوارتلغتنامه دهخدااستوارت . [ اِ ] (اِخ ) نام خاندانی سلطنتی است که ابتدا در اسکاتلند و سپس در تمام جزیره ٔ بریتانیای کبیر فرمانروا بوده اند. جدّ اعلای این خاندان والتر نام داشت
[اسم] حمایتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ] حمایت، دفاع، پشتیبانی، پناه دفاع، مدافعه، نمایندگی، وکالت، استیفای حقوق، اثبات حقانیت، دفاع ازحقوق دیگری، اعتبار دیگری را برگرداندن، رفع اتهام
مدافعلغتنامه دهخدامدافع. [ م ُ ف ِ ] (ع ص ) راننده و دورکننده . (آنندراج ).کسی که دفع می کند و دور می نماید. مدافعه کننده و از خود دورکننده . (از ناظم الاطباء). که از شخصی یا شهر
دفاعلغتنامه دهخدادفاع . [ دِ ] (ع مص ) دور کردن از کسی . (از منتهی الارب ). دور کردن . (دهار). دفع کردن از کسی . (تاج المصادر بیهقی ) (از ترجمان القرآن جرجانی ) (از اقرب الموارد
رسوملغتنامه دهخدارسوم . [ رُ ] (ع اِ) آیین ها. قواعد. قوانین . (فرهنگ فارسی معین ). آیین . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). قانون ها. (از شعوری ج 2 ورق 24) : حدیث او معانی در معان