مداریلغتنامه دهخدامداری . [ م َ را ] (ع اِ) ج ِ مِدری ̍ و مِدراة و مَدریَة است . (از اقرب الموارد). رجوع به هر یک از این لغات شود.
مدارینلغتنامه دهخدامدارین . [ م َ رَ ] (اِخ ) تثنیه ٔ مدار، در حالت نصبی و جری به معنی دو مدار و منظور مدار رأس السرطان و مدار رأس الجدی است . رجوع به مدار شود.
بالامدار زمینhigh Earth orbitواژههای مصوب فرهنگستانمداری که ارتفاع آن دستکم 20000 کیلومتر است اختـ . بالامدار HEO
بهرهپای خودکارautomatic gain control 1, AGC 1واژههای مصوب فرهنگستانمداری واپایشی که بهطور خودکار بهرۀ گیرنده را تغییر میدهد تا نشانک خروجی موردنظر ثابت بماند متـ . واپایشگر خودکار بهره
پالایۀ الکتریکیelectric filterواژههای مصوب فرهنگستانمداری که بهطور گزینشی برخی از بسامدهای جریان متناوب را عبور میدهد و بقیۀ بسامدها را تضعیف میکند متـ . پالایۀ موج الکتریکی electric wave filter
پایینمدار زمینlow Earth orbitواژههای مصوب فرهنگستانمداری که ارتفاع متوسط آن کمتر از 1000 کیلومتر است اختـ . پایینمدار LEO
پل ریزموجmicrowave bridgeواژههای مصوب فرهنگستانمداری از موجبَرها برای اندازهگیری پاگیری/ امپدانس (impedance) در گسترۀ بسامدهای ریزموج