ماه مدارگانیtropical monthواژههای مصوب فرهنگستانبازة زمانی میان دو گذر پیاپی ماه از نقطة اعتدال مداری یکسان متـ . ماه اعتدالی
مادرگانلغتنامه دهخدامادرگان . [ دَ ] (اِ مرکب ) آنچه به فرزند رسیده باشد از مادر. مقابل پدرگان . (از فرهنگ فارسی معین ).
مادرگانلغتنامه دهخدامادرگان . [ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان رودشت است که در بخش کوهپایه ٔ شهرستان اصفهان واقع است و 127 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
بادهای بسامانtrade windsواژههای مصوب فرهنگستانسامانۀ باد، در بخش وسیعی از مدارگان، که از پرفشارهای (highs) جنب حارّهای به سوی ناوۀ استوایی میوزد متـ . بسامانها trades
پادبسامانهاantitrades, countertradesواژههای مصوب فرهنگستانلایۀ عمیقی از بادهای غربی در وَردسپهر، بر فراز بادهای بسامان سطحی مدارگان
کرۀ زمینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام دنیا، زمین، جهانخاکی، آفاق، ارض، عالم، پوسته، حرکت قارهای اطلس، نقشۀ دنیا، نقشه دنیای قدیم، ینگهدنیا، سرزمین عالم سفلی، کرۀارضی، کرۀ خاکی، خشک
زمینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ین، بَر، خُشکی، ارض، قاره، سرزمین، شبهجزیره، دلتا، فلات، استپ، جلگه، دشت، توندرا، ساوانا، زمین حاصلخیز، کشور، مُلک، سرزمین خاک▼ جغرافیا▼، زم