مداراتلغتنامه دهخدامدارات . [ م َ ] (ع اِ) آن دایره های خرد که بر پشت کره یکدیگر را متوازی باشند. (التفهیم ). ج ِ مدار. رجوع به مَدار شود.- مدارات روزها ؛ مدارات یومی : دائره هاان
مداراتلغتنامه دهخدامدارات . [ م ُ ] (ع اِمص ) صلح . آشتی . (غیاث اللغات ). نرمی . رفق . ترفق . ملاینه . لطف . مرافات . مدلات . مداملت . مجاملت . مماشات . (یادداشت مؤلف ). رجوع به
مداراتفرهنگ انتشارات معین(مُ) [ ع . مداراة ] 1 - (مص ل .) با کسی ملایمت و نرمی کردن . 2 - (اِمص .) نرمی ، لطف ، مهربانی .
مدارات قطبیلغتنامه دهخدامدارات قطبی . [ م َ ت ِ ق ُ ] (اِخ ) نام دو مدار که هر یک به فاصله ٔ 66 درجه و 33 دقیقه از خط استوا یکی در شمال و دیگری در جنوب خطاستوا قرار دارند. مداری که در
مدارات قطبیلغتنامه دهخدامدارات قطبی . [ م َ ت ِ ق ُ ] (اِخ ) نام دو مدار که هر یک به فاصله ٔ 66 درجه و 33 دقیقه از خط استوا یکی در شمال و دیگری در جنوب خطاستوا قرار دارند. مداری که در
فَلَکٍفرهنگ واژگان قرآنفلك -مدارات فضايي که هر يک از اجرام آسماني در يکي از آن مدارها سير ميکنند (عبارت "کل في فلک يسبحون " يعني هر يک از خورشيد و ماه و نجوم و کواکب ديگر در مسير خاص