مخوففرهنگ مترادف و متضادترسناک، خوفناک، سهمگین، سهمناک، مهیب، مهیل، وحشتانگیز، وحشتناک، وهمناک، هراسانگیز، هولناک
مخوفلغتنامه دهخدامخوف . [ م َ ] (ع ص ) به معنی ترسیده شده و خوفناک . (غیاث ) (آنندراج ). طریق مخوف ؛ راه بیمناک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بعضی نوشته اند که خوف مصدر لا
مخوفلغتنامه دهخدامخوف . [ م ُ خ َوْ وَ ] (ع ص ) ترسیده و ترسانیده شده . (غیاث ) (از آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ترسیده شده و هراسیده شده . (ناظم الاطباء) : نظ
ایوان مخوفلغتنامه دهخداایوان مخوف . [ ای ن ِ م َ ] (اِخ ) رجوع به ایوان چهارم و به دایرةالمعارف فارسی شود.