مخالقةلغتنامه دهخدامخالقة. [ م ُ ل َ ق َ ] (ع مص ) با کسی خلق نیکو بورزیدن . (تاج المصادر بیهقی ، ورق 199 ب ). با کسی خلق نیکو برزیدن . (زوزنی ). معاشرت کردن با کسی به خوش خوئی .
مختلقلغتنامه دهخدامختلق . [ م ُ ت َ ل ِ ] (ع ص ) دروغ بربافنده . (آنندراج ) (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || مناسب و موافق ساخته شده . || شایسته و سزاوار. (ن
مختلقلغتنامه دهخدامختلق . [ م ُ ت َ ل َ ] (ع ص ) تمام خلق شده . (مهذب الاسماء). تمام خلقت از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نیک ساخته شده و تمام خلقت . (ناظم الاطباء) (از ا
loggerheadsدیکشنری انگلیسی به فارسیدروازه بان، احمق، لاک پشت دریایی، نوعی اردک دریایی، انواع مرغان مگسخوار، نوعی افت پنبه، گیاهان جنس قنطوریون، کله خشک
loggerheadدیکشنری انگلیسی به فارسیدروازه بان، احمق، لاک پشت دریایی، نوعی اردک دریایی، انواع مرغان مگسخوار، نوعی افت پنبه، گیاهان جنس قنطوریون، کله خشک
مخالقةلغتنامه دهخدامخالقة. [ م ُ ل َ ق َ ] (ع مص ) با کسی خلق نیکو بورزیدن . (تاج المصادر بیهقی ، ورق 199 ب ). با کسی خلق نیکو برزیدن . (زوزنی ). معاشرت کردن با کسی به خوش خوئی .
مختلقلغتنامه دهخدامختلق . [ م ُ ت َ ل ِ ] (ع ص ) دروغ بربافنده . (آنندراج ) (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || مناسب و موافق ساخته شده . || شایسته و سزاوار. (ن
مختلقلغتنامه دهخدامختلق . [ م ُ ت َ ل َ ] (ع ص ) تمام خلق شده . (مهذب الاسماء). تمام خلقت از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نیک ساخته شده و تمام خلقت . (ناظم الاطباء) (از ا
کشور مهاجرپذیرimmigrant stateواژههای مصوب فرهنگستانکشوری که مهاجران زیادی را به دلایل مختلق میپذیرد
خلاقلغتنامه دهخداخلاق . [خ ِ ] (ع مص ) مخالقة. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رجوع به مخالقة در این لغت نامه شود. || (اِ) نوعی از بوی خوش . (منتهی الارب ) (از