مخطلغتنامه دهخدامخط. [ م َ ] (ع اِ) جامه ٔ کوتاه . || خاکستر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سیر شتاب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب ا
مخطلغتنامه دهخدامخط. [ م َ خ َطط ] (ع اِ) جای خط کشیدن . || آنجا که خط افتد در چیزی : خط الموت علی ولد آدم مخط القلادة علی جید الفتاة. (حضرت امام حسین ).
مخطلغتنامه دهخدامخط. [ م َ خ ِ ] (ع ص )مهتر جوانمرد. ج ، مخاط. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). مهتر جوانمرد و کریم . (ناظم الاطباء).
مخطلغتنامه دهخدامخط. [ م ِ خ َطط ] (ع اِ) چوب خطکش جولاهه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). چوب خطکش جولاهه و غیر آن . (آنندراج ) (دهار). ابزاری از آهن و یا چوب که بدان خط کش
مختلغتنامه دهخدامخت . [ م ُ ] (اِ) به معنی امید و امیدواری باشد و به عربی رجا گویند. (برهان ). امیدو رجا. (آنندراج ) (انجمن آرا). رجا و امید و امیدواری . (ناظم الاطباء). امید.
مختلغتنامه دهخدامخت . [ م ُ خ ِت ت ] (ع ص ) کم گرداننده بهره یا بخت کسی را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که کم می کند و زیان میرساند. (ناظم الاطباء). ||
مخططدیکشنری عربی به فارسینوعي چاپ عکاسي که زمينه ان ابي ونقش ان سفيد است , چاپ اوزاليدکه براي کپيه نقشه ورسم هاي فني بکار ميرود , برنامه کار , نقشه , نمودار , جدول (اطلا عات) , گرافيگ ,