مخذیلغتنامه دهخدامخذی ٔ. [ م ُ ذِءْ ] (ع ص ) رام وخوارکننده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). حقیرکننده و فروتن کننده و دست آموزکننده و آنکه رام و خوار گرداند. (ناظ
مخزیلغتنامه دهخدامخزی . [ م ُ ] (ع ص ) رسواکننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی و یا چیزی که شرم و یا رسوائی می آورد. (ناظم الاطباء). || ذلیل و خوارکننده
ماذیلغتنامه دهخداماذی . [ ذی ی ] (ع اِ) عسل سفید یا تازه یا خالص یا نیکو و جید. (از اقرب الموارد). انگبین سپید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). انگبین سپید و تازه و انگبین بی آمیغ و
ماذیاناتلغتنامه دهخداماذیانات . (ع اِ) کاریزها و آبراهها. || آنچه بر کناره ٔ آبراهه ها روید یا بر پیرامون جویهای خرد روید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ).
ماذینجلغتنامه دهخداماذینج . [ ن َ ] (اِ)گوهری است که از کوهی در حدود سند بالای زمین دیبل به دست می آید. رجوع به الجماهر چ حیدرآباد ص 91 شود.
ماذیلغتنامه دهخداماذی . [ ذی ی ] (ع اِ) عسل سفید یا تازه یا خالص یا نیکو و جید. (از اقرب الموارد). انگبین سپید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). انگبین سپید و تازه و انگبین بی آمیغ و
ماذیاناتلغتنامه دهخداماذیانات . (ع اِ) کاریزها و آبراهها. || آنچه بر کناره ٔ آبراهه ها روید یا بر پیرامون جویهای خرد روید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ).
ماذینجلغتنامه دهخداماذینج . [ ن َ ] (اِ)گوهری است که از کوهی در حدود سند بالای زمین دیبل به دست می آید. رجوع به الجماهر چ حیدرآباد ص 91 شود.
ماذیةلغتنامه دهخداماذیة. [ ذی ی َ ] (ع ص ، اِ) می آسان فروشونده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). آن می که آسان به گلو فرورود. (مهذب الاسماء). || زره
متذیلغتنامه دهخدامتذی ٔ. [ م ُت ْ ت َ ذِءْ ] (ع ص ) (از «وذء») عیب و سرزنش پذیرنده . (آنندراج ). عیب کرده شده و ملامت شده و سرزنش پذیرفته . (ناظم الاطباء). و رجوع به اتذاء شود.