تحلیل ردّلرزة مختلط،تحلیل ردّ مختلطcomplex-trace analysisواژههای مصوب فرهنگستان1. لرزهنگاشت مختلط حاصل از ترکیب ردّلرزة حقیقی و تبدیل هیلبرت آن 2. فرمولدار
مختلطلغتنامه دهخدامختلط. [ م ُ ت َ ل ِ ] (ع ص ) آمیخته . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) : از خود ای جزو ز کلها مختلطفهم میکن حالت هر منبسط. مولوی .ورجوع به اختلاط شود.- جمل مختلط</
مختلطفرهنگ فارسی عمید۱. آمیخته به زن و مرد: کلاس مختلط.۲. آمیخته به هم؛ درهمریخته؛ درهم.۳. آنکه با دیگری معاشرت کند؛ درآمیزنده.
تابع تمامریختholomorphic functionواژههای مصوب فرهنگستانتابعی مختلط از یک یا چند متغیر مختلط که بهازای هر نقطه از دامنة تعریف آن، یک همسایگی در فضای مختصات مختلط وجود دارد و تابع در آن همسایگی نسبت به متغیر مختلط، مشتقپذیر است
رهبندی متقابلmutual impedanceواژههای مصوب فرهنگستاننسبت ولتاژ مختلط در یک حلقه (mesh) به جریان مختلط دیگر هنگامی که جریان حلقههای دیگر صفر باشد
رهدهی متقابلmutual admittanceواژههای مصوب فرهنگستاننسبت جریان مختلط در یک حلقه (mesh) به ولتاژ مختلط دیگر هنگامی که ولتاژ حلقههای دیگر صفر است