مختلطلغتنامه دهخدامختلط. [ م ُ ت َ ل ِ ] (ع ص ) آمیخته . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) : از خود ای جزو ز کلها مختلطفهم میکن حالت هر منبسط. مولوی .ورجوع به اختلاط شود.- جمل مختلط</
مختلطفرهنگ فارسی عمید۱. آمیخته به زن و مرد: کلاس مختلط.۲. آمیخته به هم؛ درهمریخته؛ درهم.۳. آنکه با دیگری معاشرت کند؛ درآمیزنده.
تحلیل ردّلرزة مختلط،تحلیل ردّ مختلطcomplex-trace analysisواژههای مصوب فرهنگستان1. لرزهنگاشت مختلط حاصل از ترکیب ردّلرزة حقیقی و تبدیل هیلبرت آن 2. فرمولدار
دندانگان مختلطmixed dentition, transitional dentitionواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ دندانی مرکب از دندانهای شیری و دائمی موجود در فکها که دورۀ آن از رویش اولین دندان دائمی آغاز و با ریزش آخرین دندان شیری پایان مییابد
پتانسیل مختلطmixed potentialواژههای مصوب فرهنگستانپتانسیل یک نمونه یا ماده، هنگامیکه دو یا چند واکنش برقشیمیایی/ الکتروشیمیایی آندی و کاتدی همزمان در سطح فلز اتفاق میافتد
تراوایی مختلطcomplex permeabilityواژههای مصوب فرهنگستانخاصیتی از مادۀ مغناطیسی که متناسب است با نسبت القاوری پیچۀ دارای هسته به پیچۀ بدون هسته
مختلطةلغتنامه دهخدامختلطة. [ م ُ ت َ ل ِ طَ ] (ع ص ) مؤنث مُختَلِط. و رجوع به ماده ٔ قبل ذیل ترکیب معنی اول شود.
مختلطساختcomplexification1واژههای مصوب فرهنگستاندر مورد فضاهای برداری، فضای برداری مختلطی که از گسترش یک فضای حقیقی به دست آمده است
تحلیل ردّلرزة مختلط،تحلیل ردّ مختلطcomplex-trace analysisواژههای مصوب فرهنگستان1. لرزهنگاشت مختلط حاصل از ترکیب ردّلرزة حقیقی و تبدیل هیلبرت آن 2. فرمولدار
تابع تمامریختholomorphic functionواژههای مصوب فرهنگستانتابعی مختلط از یک یا چند متغیر مختلط که بهازای هر نقطه از دامنة تعریف آن، یک همسایگی در فضای مختصات مختلط وجود دارد و تابع در آن همسایگی نسبت به متغیر مختلط، مشتقپذیر است
رهبندی متقابلmutual impedanceواژههای مصوب فرهنگستاننسبت ولتاژ مختلط در یک حلقه (mesh) به جریان مختلط دیگر هنگامی که جریان حلقههای دیگر صفر باشد
رهدهی متقابلmutual admittanceواژههای مصوب فرهنگستاننسبت جریان مختلط در یک حلقه (mesh) به ولتاژ مختلط دیگر هنگامی که ولتاژ حلقههای دیگر صفر است
مختلطةلغتنامه دهخدامختلطة. [ م ُ ت َ ل ِ طَ ] (ع ص ) مؤنث مُختَلِط. و رجوع به ماده ٔ قبل ذیل ترکیب معنی اول شود.
مختلطساختcomplexification1واژههای مصوب فرهنگستاندر مورد فضاهای برداری، فضای برداری مختلطی که از گسترش یک فضای حقیقی به دست آمده است
دندانگان مختلطmixed dentition, transitional dentitionواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ دندانی مرکب از دندانهای شیری و دائمی موجود در فکها که دورۀ آن از رویش اولین دندان دائمی آغاز و با ریزش آخرین دندان شیری پایان مییابد
پتانسیل مختلطmixed potentialواژههای مصوب فرهنگستانپتانسیل یک نمونه یا ماده، هنگامیکه دو یا چند واکنش برقشیمیایی/ الکتروشیمیایی آندی و کاتدی همزمان در سطح فلز اتفاق میافتد
تحلیل ردّلرزة مختلط،تحلیل ردّ مختلطcomplex-trace analysisواژههای مصوب فرهنگستان1. لرزهنگاشت مختلط حاصل از ترکیب ردّلرزة حقیقی و تبدیل هیلبرت آن 2. فرمولدار