مختطفلغتنامه دهخدامختطف . [ م ُت َ طِ ] (ع ص ) رباینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رباینده و گیرنده . (ناظم الاطباء).
مقتطفدیکشنری عربی به فارسیبرگزيدن و جداکردن , گلچين کردن , قطعه ء منتخب , عصاره گرفتن , بيرون کشيدن , استخراج کردن , اقتباس کردن , شيره , عصاره , زبده , خلا صه
مختلفدیکشنری عربی به فارسیمتمايز , متفاوت , داراي رنگهاي گوناگون , رنگارنگ , گوناگون , متنوع , مختلف , چندتا , چندين , جورواجو