مخافةلغتنامه دهخدامخافة. [ م َ ف َ ] (ع مص ) (از «خ وف ») ترسیدن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ) (از اقرب الموارد). و رجوع به مخافت و خوف شود.
ساتیدالغتنامه دهخداساتیدا. (اِخ ) نام کوهی است . در قول یزیدبن مفرغ :فدیرُ سُوَی فساتیدا فبصری فحلوان المخافة فالجبال .و اصل آن ساتیدما است و بضرورت میم را حذف کرده است . (منتهی ا
هیلةلغتنامه دهخداهیلة. [ ل َ ] (ع اِ) ترس و کار هولناک . (منتهی الارب ). مخافة و ترس . (اقرب الموارد).
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن صالح بن شیخ بن عمیرة، مکنی به ابوالحسن . یکی از اصحاب ابوالعباس ثعلب . مرزبانی در کتاب المقتبس ذکر او آورده است . و ا
حارثلغتنامه دهخداحارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن محمد. محدث است و از ابی الطفیل روایت کند و زافربن سلیمان از طریق حارث از ابی الطفیل آرد که گفت در روز شوری بدرخانه ٔ خود ایستاده بودم ،