حجبلغتنامه دهخداحجب . [ ح َ ] (ع مص ) بازداشتن . (زوزنی ) (تاج المصادربیهقی ) (دهار). منع. حجاب . حجابت . در پرده کردن . پوشیدن : حجب این خورشید هم نور رب است بی نصیب از وی خفاش است و شب است . مولوی . || بازداشتن از درآمدن . (منته