مخاطبلغتنامه دهخدامخاطب . [ م ُ طَ ] (ع ص ) کسی که به وی سخن گفته شود. (غیاث ) (آنندراج ). خطاب کرده شده و آنکه در روی به وی سخن می گویند و آنکه به وی سخن گفته شود. (ناظم الاطباء). || (در اصطلاح صرفی ) مقابل متکلم . طرف خطاب . آنکه سخن متکلم را رویاروی استماع می کند. آنکه روی سخن گوینده به سوی
مخاطبلغتنامه دهخدامخاطب . [ م ُ طِ ] (ع ص ) روبروسخن گوینده . (غیاث ) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خطاب کننده و روبرو سخن گوینده . (ناظم الاطباء). || خشم و عتاب کننده . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آنکه نام می برد و لقب می نهد دیگری را. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانس
مخاطب تماسcalled partyواژههای مصوب فرهنگستانفردی که تماس مخابراتی را دریافت میکند متـ . مخاطب 2، برخوانده
مخاطباتلغتنامه دهخدامخاطبات . [ م ُ طَ ] (ع اِ) باهم کلام کردن ها. (غیاث ) (آنندراج ). || گاهی مراد از آن مراسلات و مکاتبات باشد. (غیاث ) (آنندراج ). مراسلات و مکاتبات . (ناظم الاطباء) : بر قاعده ٔ معهود مناشیر وامثله و مخاطبات به تازی نویسند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ <span
مخاطبهلغتنامه دهخدامخاطبه . [ م ُ طَ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِمص ، اِ) گفتگو و خطابه . || کلام مابین متکلم و سامع. (ناظم الاطباء). || مورد بازخواست و عتاب قرار دادن . گفتاری درشت و عتاب آمیز : در این وقت که آواز مخاطبه و معاتبه از منزل ایشا
مخاطبةلغتنامه دهخدامخاطبة. [ م ُطَ ب َ ] (ع مص ) سخن در روی گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). با کسی سخن گفتن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن ) (از اقرب الموارد). روباروی و در روی سخن گفتن . (از ناظم الاطباء). و رجوع به خِطاب شود.
مخاطبیتلغتنامه دهخدامخاطبیت . [ م ُ طَ بی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص )گفتگوی روباروی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
مخاطباتلغتنامه دهخدامخاطبات . [ م ُ طَ ] (ع اِ) باهم کلام کردن ها. (غیاث ) (آنندراج ). || گاهی مراد از آن مراسلات و مکاتبات باشد. (غیاث ) (آنندراج ). مراسلات و مکاتبات . (ناظم الاطباء) : بر قاعده ٔ معهود مناشیر وامثله و مخاطبات به تازی نویسند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ <span
مخاطبهلغتنامه دهخدامخاطبه . [ م ُ طَ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِمص ، اِ) گفتگو و خطابه . || کلام مابین متکلم و سامع. (ناظم الاطباء). || مورد بازخواست و عتاب قرار دادن . گفتاری درشت و عتاب آمیز : در این وقت که آواز مخاطبه و معاتبه از منزل ایشا
مخاطبةلغتنامه دهخدامخاطبة. [ م ُطَ ب َ ] (ع مص ) سخن در روی گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). با کسی سخن گفتن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن ) (از اقرب الموارد). روباروی و در روی سخن گفتن . (از ناظم الاطباء). و رجوع به خِطاب شود.
مخاطبیتلغتنامه دهخدامخاطبیت . [ م ُ طَ بی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص )گفتگوی روباروی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
به حساب مخاطبreverse chargingواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که کاربر با استفاده از آن بتواند با توافق مخاطب تمام هزینه یا بخشی از آن را به حساب مخاطب بگذارد