مخاطلغتنامه دهخدامخاط. [ م ُ ] (ع اِ) (از «م خ ط») آب بینی . (منتهی الارب )(غیاث ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). آب بینی که خلب و خلم و خیل نیز گویند و هر مایع لز
مخاطواژهنامه آزادمادۀ لزج و چسبناکی که حفره های داخلی بعضی اندام های بدن را می پوشاند. || مخاط دهان و بینی:ماده چسبناکی که آلودگی های هوا را جذب و مانع ورود میکروب ها به بدن می
مخاتلغتنامه دهخدامخات . [ م ُ ] (اِ) گیاهی که آن را مشک ترکمانی نیز گویند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
مخاطیلغتنامه دهخدامخاطی . [ م ُ ] (ص نسبی ) منسوب به مخاط: غشاء مخاطی . || قسمی از بلغم که مشابه به آب بینی باشد. (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به مخاط شود.