محمودکلغتنامه دهخدامحمودک . [ م َ دَ ] (اِخ ) ابن الغ محمد. وی قاتل پدرخویش در 849 هَ . ق . است . وی از خانان قرم و خانات غازان بود. (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام ص 207 و 208).
محمودلغتنامه دهخدامحمود. [ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن مسعودبن عبدالرحمان قونوی ملقب به ابوالثناء و مکنی به جمال الدین متوفی به 777 هَ . ق . از فقهای حنفیه و قاضی دمشق .او راست : بغی
قاسملغتنامه دهخداقاسم . [ س ِ ] (اِخ ) ابن آلغ محمد. وی پس از آنکه یکی از برادرانش به نام محمودک آلغ محمد پدرش را به سال 849 هَ . ق . / 1446 م . به قتل رسانید با برادر دیگر خود
استقصاءلغتنامه دهخدااستقصاء.[ اِ ت ِ ] (ع مص ) جهد تمام کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). کوشش تمام کردن . (منتهی الارب ). سعی و کوشش بسیار. (غیاث ). || طلب نهایت چیزی کردن . (
خانان قرملغتنامه دهخداخانان قرم . [ ن ِ ق ِ رِ ] (اِخ ) این طایفه بنام خانان کریمه و خانات غازان نیز مشهورند. و از حدود 823 تا 1197 هَ . ق . (مطابق حدود 1420 تا 1783 م .) حکومت میکرد
حاشیهلغتنامه دهخداحاشیه . [ ی َ ] (ع اِ) حاشیت . حاشیة. کنار. کناره . کرانه : اگر از این جهت غباری برحاشیه ٔ خاطر شریف نشسته است ارش این جنایت را ملتزم شوم . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی