محلفرهنگ مترادف و متضاد۱. جایگاه، جا، حله، ربع، ماوا، مسکن، مقام، مکان، موقعیت، موضع، نقطه ۲. محلت، کوی، برزن، محله، سرگذر ۳. اعتنا، توجه ۴. موقع، وقت، هنگام ۵. ارز، ارزش، قدر، منزلت
محلدیکشنری فارسی به انگلیسیage _, ery _, lieu, locality, location, locus, neighborhood, ory _, place, point, position, site, situation, spot, stand, station, stead, where, whereabouts, zo
کانون دنیاگیریpandemic epicenterواژههای مصوب فرهنگستانمرکز یا محل شروع و طغیان و انتشار یک بیماری واگیر معین در سطح جهانی
حوالۀ بلیتprepaid ticket advice, PTAواژههای مصوب فرهنگستانحوالهای که نشان میدهد بلیت قبلاً در جایی بهجز محل شروع سفر خریداری و بهای آن نیز پرداخت شده است