دربندلغتنامه دهخدادربند. [ دَ ب َ ] (اِخ ) دربند شروان . باب . باب الابواب . نام شهر نزدیک شروان که آنرا باب الابواب گویند. (غیاث ). شهری است مشهور بر لب دریا از بناهای انوشیروان
تبریزلغتنامه دهخداتبریز. [ ت َ ] (اِخ ) نام شهری است در آذربایجان در اقلیم پنجم ... و مردم آنجا اکثر آهنگرند و جلال الدین سیوطی در لب الالباب نوشته که تبریز بالکسر شهری است قریب
ساهوللغتنامه دهخداساهول . (اِخ ) (الشیخ ...) ابن مهادیوبن جکدیو التیوری معروف به بابا رتن هندی . مؤلف شد الازار در اثناء ترجمه ٔ و «شیخ سعدالدین محمدبن المظفربن روزبهان » آورده
هاسلتلغتنامه دهخداهاسلت . [ س ِ ] (اِخ ) شهری است در بلژیک ، مرکز استان لیمبورگ که در محل تقاطع چندین رشته ٔ مهم راههای زمینی و خطوط راه آهن از ماسیک ، ماستریخت و لیژ قرار گرفته
خیوهلغتنامه دهخداخیوه . [ وَ ] (اِخ ) شهریست از جمهوری ازبکستان که در سال 1956 م . 15400 تن جمعیت داشته است و در ناحیه ٔ خوارزم نزدیک بیابان قراقورم بفاصله ٔ 40 کیلومتری غرب آمو