محفظۀ احتراق 1combustion chamber 1, blast chamber 1واژههای مصوب فرهنگستاناتاقکی در موتور سوخت مایع موشک یا کوبجت یا توربین گازی که در آن احتراق تحت فشار زیاد رخ میدهد متـ . محفظۀ احتراق موشک rocket chamber
محفظۀ احتراق 2combustion chamber 2, blast chamber 2واژههای مصوب فرهنگستاناتاقکی در موتور سوخت مایع موشک یا کوبجت یا توربین گازی که در آن احتراق تحت فشار زیاد رخ میدهد
محفظۀ احتراق 3combustion chamber 3, combustion space, explosion chamber, firing chamberواژههای مصوب فرهنگستانفضایی بین سرسیلندر و دیوارۀ داخلی سیلندر و تاج پیستون در نقطۀ مرگ بالا که احتراق در آن صورت میگیرد
محفظۀ احتراق تاجپیستونیpiston-crown combustion chamberواژههای مصوب فرهنگستانمحفظۀ احتراقی که در تاج پیستون موتورهایی شکل میگیرد که سرسیلندر آنها تخت باشد
محفظۀ احتراق دورتختsquish combustion chamberواژههای مصوب فرهنگستانمحفظۀ احتراقی که پیرامون آن تخت و قسمت میانی آن کاو است و باعث بهبود احتراق میشود
محفظۀ احتراق 1combustion chamber 1, blast chamber 1واژههای مصوب فرهنگستاناتاقکی در موتور سوخت مایع موشک یا کوبجت یا توربین گازی که در آن احتراق تحت فشار زیاد رخ میدهد متـ . محفظۀ احتراق موشک rocket chamber
مولویلغتنامه دهخدامولوی . [ م َ / مُو ل َ ] (اِخ ) لقبی است که به جلال الدین محمد عارف و شاعر و حکیم و صاحب مثنوی معروف دهند. (یادداشت مؤلف ). نام او محمد و لقبش در دوران حیات خ
حبشهلغتنامه دهخداحبشه . [ ح َ ب َ ش َ ] (اِخ ) مملکت حبشستان . حبش . مملکت سیاهان . کشور سیاهان . حبشستان . آبی سینی . اتیوپی . کشور بزرگی است در خاور آفریقا، واقع در باختر باب
حدیثلغتنامه دهخداحدیث . [ ح َ ] (ع ص ، اِ) نو. جدید. تازه . مقابل قدیم : ابواب خزائن قدیم و حدیث فرمود تا گشاده کردند. (جهانگشای جوینی ). || چیز نو. چیزی نو. || سخن نو.(دهار). |
دامنلغتنامه دهخدادامن . [ م َ ] (اِ) دامان . ذیل . (دهار). آن قسمت از قبا و ارخالق و سرداری و جز آن که از کمر بزیر آویزد. از کمر به پایین هر جامه . قسمت پایین قبا و غیره از سوی