محروتلغتنامه دهخدامحروت . [ م َ ] (ع اِ) بیخ انجدان که درخت انگوزه باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ریشه ٔ انقوزه . بیخ الرک قوزا.
مهروتلغتنامه دهخدامهروت . [ م َ ] (ع ص ) مهروت الفم ؛ فراخ دهن . (منتهی الارب ). ج ، مَهاریت . (اقرب الموارد).
محروثلغتنامه دهخدامحروث . [ م َ ] (ع اِ) محروت . بیخ گیاه انجدان . (ناظم الاطباء). بیخ درخت انجدان که حلتیث صمغ آن است . (برهان ). عروق انجدان . اصل انجدان . (اختیارات بدیعی ). ا
افقددیکشنری عربی به فارسیمحروم کردن , داغديده کردن , گم کردن , مفقود کردن , تلف کردن , از دست دادن , زيان کردن , منقضي شدن , باختن(در قمار وغيره) , شکست خوردن , جا گذاشتن (چيزي)