موجبهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. [مقابلِ سالبه] (منطق) ویژگی قضیهای که در آن به ثبوت محمول بر موضوع حکم میشود.۲. [قدیمی] آنچه چیزی را ایجاب کند؛ ایجابکننده.
مجبةلغتنامه دهخدامجبة. [ م َ ج َب ْ ب َ ](ع اِ) جاده ٔ راه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). جاده و راه روشن و صاف . (ناظم الاطباء).
پوشیدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ، مستور، محجبه، محجوبه، ملبس مفروش، آسفالتشده، آسفالت، آسفالته سرپوشیده، مسقف، سایباندار پوشیده ازبرف روکششده، روکشدار، اندوده درسایه ◄ خاموش، ت