محتجبلغتنامه دهخدامحتجب . [ م ُ ت َ ج َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از احتجاب . در پرده شده و پنهان گشته : آن طبیبان آنچنان بنده ٔ سبب گشته اندر مکر یزدان محتجب . مولوی .- محتجب شدن ؛ د
محتجبلغتنامه دهخدامحتجب . [ م ُ ت َ ج ِ ] (ع ص ) در پرده شونده . (غیاث ) (آنندراج ). در پرده شده . پردگی . نقابدار و حجابدار. (ناظم الاطباء). پوشیده . پنهان شونده . (آنندراج ) (ن
محتجباتلغتنامه دهخدامحتجبات . [ م ُ ت َ ج ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ محتجبة. زنان پرده نشین . (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به محتجبة شود.
محتجباتلغتنامه دهخدامحتجبات . [ م ُ ت َ ج ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ محتجبة. زنان پرده نشین . (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به محتجبة شود.
پنج پوشیدهفرهنگ انتشارات معین( ~. دِ) (اِمر.) خمسة محتجبه است و آن پنج علم است : اول کیمیا، دوم لیمیا، سوم سیمیا، چهارم ریمیا، پنجم هیمیا.
پنج پوشیدهلغتنامه دهخداپنج پوشیده . [ پ َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) پارسی خمسه ٔ محتجبه است و آن پنج علم است ، اول کیمیا دوم لیمیا سوم سیمیا چهارم ریمیا پنجم هیمیا. (آنندراج ).