مهاملغتنامه دهخدامهام . [ م َ هام م ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُهِم ّ. کارهای بزرگ و دشوار. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). کارهای سخت . (از منتهی الارب ). || کارهایی که اهمیت داشته با
محاميدیکشنری عربی به فارسیوکيل , مدعي , وکالت , نمايندگي , وکيل مدافع , وکيل مشاور , وکيل دعاوي , وکيل دادگستري , مشاور حقوقي , قانون دان , فقيه , شارع , ملا , حقوقدان