محاقلغتنامه دهخدامحاق . [ م َ / م ِ/ م ُ ] (ع اِ) آخر ماه یا سه شب اخیر از ماه یا آخرماه که قمر در آن پنهان باشد نه در بامداد آن به نظر آید و نه در شبانگاه آن . (از منتهی الارب
محاقلغتنامه دهخدامحاق . [ م ُ حاق ق ] (ع ص ) شتران که سال گذشته نزاده اند و نه شیر داده اند. (منتهی الارب ). || خصومت کننده با کسی و دعوی حق خود کننده . (آنندراج ).
محاقفرهنگ انتشارات معین(مُ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) پوشیده شده ، احاطه شده . 2 - سه شب آخر ماه قمری که در آن ماه از چشم ناظر زمینی دیده نمی شود.
محاقلةلغتنامه دهخدامحاقلة. [ م ُ ق َ ل َ ] (ع مص ) فروختن کشت سبز دانه نبسته . || فروختن کشت را با خوشه ٔ نادروده به گندم . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || زراعت کردن بر نصیب
محاقةلغتنامه دهخدامحاقة. [ م ُ حاق ْ ق َ ] (ع مص ) حقاق . خصومت کردن با کسی . || دعوی حق خود کردن . (منتهی الارب ).
محاقیلغتنامه دهخدامحاقی . [ م ُ ] (ص نسبی ) منسوب به محاق . در حالت کاستی و باریکی و تاریکی واقع شده (ماه ) : کمان گروهه ٔ زرین شده محاقی ماه ستاره یکسر غالوکهای سیم اندود.خسروان
محاقیلغتنامه دهخدامحاقی . [ م ُ ] (ص نسبی ) منسوب به محاق . در حالت کاستی و باریکی و تاریکی واقع شده (ماه ) : کمان گروهه ٔ زرین شده محاقی ماه ستاره یکسر غالوکهای سیم اندود.خسروان
محاقلةلغتنامه دهخدامحاقلة. [ م ُ ق َ ل َ ] (ع مص ) فروختن کشت سبز دانه نبسته . || فروختن کشت را با خوشه ٔ نادروده به گندم . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || زراعت کردن بر نصیب
محاقةلغتنامه دهخدامحاقة. [ م ُ حاق ْ ق َ ] (ع مص ) حقاق . خصومت کردن با کسی . || دعوی حق خود کردن . (منتهی الارب ).