26 فرهنگ

1958 مدخل


ترجمه مقاله

محارب

mohāreb

۱. جنگ‌کننده؛ جنگجو؛ جنگنده.
۲. (فقه) کسی که علیه حکومت اسلامی به جنگ برخاسته که واجب‌القتل است.

۱. پیکارگر، جنگاور، جنگجو، جنگی، رزمآور، رزمپوش، مبارز، متحارب، منازع، نبردآزما ≠ مصلح
۲. ستیزهجو، یاغی (علیه حکومت اسلامی)

combatant