مجوسیاتلغتنامه دهخدامجوسیات . [ م َ سی یا ] (ع اِ) ج ِ مجوسیة. آنچه مربوط به مجوس باشد. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مجوس و مجوسیة شود.
موسیانلغتنامه دهخداموسیان . (اِخ ) نام یکی از بخش های شهرستان دشت میشان است . این بخش درشمال باختری سوسنگرد واقع شده و موقعیت طبیعی آن دشت و هوایش گرمسیری است و در تابستان به 58 د
موسیانلغتنامه دهخداموسیان . (اِخ ) دهی است از دهستان اشترجان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان واقع در 2 هزارگزی خاور فلاورجان با 131 تن سکنه . آب آن از زاینده رود و راه آن ماشین رو است
موسیانلغتنامه دهخداموسیان . (اِخ ) دهی است مرکز بخش موسیان شهرستان دشت میشان واقعدر 150 هزارگزی سوسنگرد با 400 تن سکنه . آب آن از چشمه ٔ گریزان و راه آن ماشین رو است . بخشدار و نم
انومیانلغتنامه دهخداانومیان . [ اَ ] (اِ) بر وزن مجوسیان ، شقایق را گویندو آن نوعی از لاله باشد و در صحاح الادویه به همین معنی به اسقاط نون آخر «انومیا» آورده است و گفته است که این
پیر مغانلغتنامه دهخداپیر مغان . [ رِ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بزرگ مغان یعنی پیشوایان دین زرتشتی . پیشوای مجوسیان . || مالک و رهبان دیر. || ریش سفید میکده . پیر می فروش : ای پ
دعکسةلغتنامه دهخدادعکسة. [ دَ ک َ س َ ] (ع اِ) نوعی از بازی است مر مجوس را و به فارسی آن را دست بند گویند، و آن چنان باشد که با هم دست گرفته رقص کنند. (منتهی الارب ). بازیی است م
بختنصرلغتنامه دهخدابختنصر. [ ب ُ ت ُ ن َ /ب َ ت َ ن َص ْ ص َ ] (اِخ ) (...دوم ) از پادشاهان بزرگ بابل قدیم که از 604 یا 605 ق .م . تا 562 ق .م . در بابل حکمرانی کرده است و در کتاب
نبوکدنصرلغتنامه دهخدانبوکدنصر. [ ن ِ ک َ ن ِص ْ ص َ ] (اِخ ) یا بخت النصر یا نبوخدنصر. از سلاطین بزرگ بابل و معاصر با دانیال نبی است . در قاموس کتاب مقدس آمده است : نبوکدنصر و نبوخد